• پرش به مطلب
  • پرش به ناوبر اصلی و ورود

جستجوی نمایش ناوبر

ناوبر

جستجو

شما اینجا هستید: خانه
  • درباره‌ی ما
  • نقشه تارنما
  • خانه
  • تازه‌ها
  • تاریخ
  • زبان و ادب فارسی
  • یادمان‌های فرهنگی و طبیعی
  • دریای مازندران
  • خلیج فارس
  • جشن‌های ایرانی
  • هنر
  • ایران
  • کتاب‌شناخت
  • کتاب
  • مجله
  • کتاب‌خانه
  • بزرگان

غرض نقشی است کز ما باز مانَد ( دیباچه ی گلستان سعدی و درک فلسفه اگزیستانسیالیسم )

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: نام‌آوران
منتشر شده در شنبه, 03 ارديبهشت 1401 18:13
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 28

اطلس اثنی عشری

 

زمان گذشته و فرصت از دست رفته، روزگار سپری شده و من می دانم که با  هر دم از عمر، نفسی می رود و چون نگاه می کنم فرصتی نمانده، کاری نکرده ام که سزاوار باشد و وقت رفتن نزدیک است. اندوه فلسفی مرگ، سعدی را غمگین می کند. گوشه ای می رود که باقی عمر را در سکوت و خلوت سپری کند. دوستی می آید و هر طور شده سعدی را به سخن گفتن وادار می کند. دوست مهربان، سعدی را به باغ و بوستان بهاری می برد. طبیعت پر سخاوت و مهربانی یار نیک نهاد، دری بر سعدی می گشاید. جهان را بر او فراخ می کند و می بیند که هست و تا هست باید کاری کند. هنوز فرصت باقی است. او در باغ بهاری گل ها و گیاهان شکوفان را می بیند، و می داند خزان در راه است و همه ی این گیاهان خشک و پژمرده می شوند. ولی در همین بودن کوتاه چه سخاوتی دارند، چه جان بخش و مصفا هستند.

بامداد پس از شبی در باغ به سر بردن، جان سعدی به گشایشی رسیده و پذیرفته که مرگ هست. و با خود می گوید : مرگ روزی به سراغ من هم می آید و تنها راه جاودانگی این است که چیزی بنویسم، بماند به یادگار.

 

ادامه مطلب...

غزلی از سعدی

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: شعر
منتشر شده در شنبه, 03 ارديبهشت 1401 18:06
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 26

گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری

من نه حریف رفتنم از در تو به هر دری

 تا نکند وفای تو در دل من تغیری

چشم نمی‌کنم به خود تا چه رسد به دیگری

 خود نبود و گر بود تا به قیامت آزری

بت نکند به نیکوی چون تو بدیع پیکری

 سرو روان ندیده‌ام جز تو به هیچ کشوری

هم نشنیده‌ام که زاد از پدری و مادری

گر به کنار آسمان چون تو برآید اختری

روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری

 حاجت گوش و گردنت نیست به زر و زیوری

یا به خضاب و سرمه‌ای یا به عبیر و عنبری

 تاب وغا نیاورد قوت هیچ صفدری

گر تو بدین مشاهدت حمله بری به لشکری

 بسته‌ام از جهانیان بر دل تنگ من دری

تا نکنم به هیچ کس گوشه چشم خاطری

 گرچه تو بهتری و من از همه خلق کمتری

شاید اگر نظر کند محتشمی به چاکری

 باک مدار سعدیا گر به فدا رود سری

هر که به معظمی رسد ترک دهد محقری

پرتره؛ سعدی شیرازی

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: هنر
منتشر شده در شنبه, 03 ارديبهشت 1401 17:58
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 33

تابلوی آبرنگ سعدی- اثر شادروان استاد رسام ارژنگی

باباشَمَل

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: مجله
منتشر شده در جمعه, 02 ارديبهشت 1401 23:54
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 25

علی میرانصاری

 

نشریه‌ای هفتگی، انتقادی و فكاهی كه نخستین شمارۀ آن به مدیریت و سردبیری رضا گنجه‌ای (۱۲۹۰-۱۳۷۴ش)، درفروردین ۱۳۲۲/ آوریل ۱۹۴۳، به زبان فارسی در تهران منتشر شد. 

رضا گنجه ای در تبریز به دنیا آمد. پدر او میرزا علیقلی از آزادی‌خواهان دورۀ مشروطیت به شمار می‌رفت كه به نمایندگی از مردم تبریز به مجلس نیز راه یافت. خانۀ آنها، محل آمد و شد آزادی‌خواهان آن دوره مانند سیدحسن تقی‌زاده و حاج اسماعیل امیرخیزی بود. گنجه‌ای ازهمان ابتدا شوق روزنامه‌نگاری داشت و در مدرسۀ حكمت، روزنامه‌ای به نام وطن، راه انداخته بود (حالت، ۲۸؛ مجتهدی، ۱۳۲، ۱۳۴، ۱۳۵). 

ادامه مطلب...

جشن روز سعدی

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: نام‌آوران
منتشر شده در جمعه, 02 ارديبهشت 1401 23:46
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 29

اطلس اثنی عشری

 

سعدی در دیباچه ی گلستان می گوید که شبی تامل ایام گذشته می کرده و بر عمر تلف کرده، تاسف می خورده‌. او آن چنان پریشان و پشیمان می شود که گوشه نشین می شود، در سکوت و انزوا.

مدتی بعد یکی از دوستان به دیدارش  می رود و وقتی از تصمیم سعدی با خبر می شود، هر طور هست او را از این کار  منصرف می کند.  به اصرار بسیار سعدی را به حرف می آورد و او را با خود به بوستان می برد. در باغ بهاری گردش می کنند. شب هم می مانند و  بامداد فردا دوست سعدی دامنی گل و ریحان و سنبل پر می کند که به شهر ببرند. سعدی  می گوید: گل بستان بقایی ندارد. گلستانی توانم نوشت که باد خزان و گردش زمان بدان گزندی نرساند. یار مهربان،  دامن گل ریخته  و دامن سعدی را می گیرد و از او قول می گیرد که گلستان را بنویسد.

ادامه مطلب...

پند چون قند سعدی، درباره ی سخن، ۱

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: زبان و ادب فارسی
منتشر شده در جمعه, 02 ارديبهشت 1401 23:39
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 26

اطلس اثنی عشری

 

سعدی گلستان را در هشت باب نوشته است‌. متن گلستان نثر آمیخته به نظم است. باب هشتم ۱۰۴ قطعه ی پند آموز دارد. در این باب، سعدی مانند بقیه گلستان، حکایت نمی گوید.

باز نویسی چند پند چون قند سعدی را درباره ی سخن گفتن با هم بخوانیم. از قطعه شماره ۱۰ :  هر رازی داری به دوستت مگو، از کجا می دانی که یک وقت دشمن تو نشود [ و از آن رازها به تو زیان نرساند؟ ] هر گزندی از دستت بر می آید، به دشمن مَرِسان. که باشد که وقتی دوست شود ! رازی که می خواهی پنهان بماند به هیچ کس مگوی. حتی اگر دوست یکدل و صمیمی تو باشد.

 

چرا که آن دوست هم برای خودش دوستان یکدل و صمیمی دارد. همین طور زنجیر وار و پیوسته، آنان هم دوستانی دارند.[ هر کس به دیگری می گوید، مبادا به کسی بگویی و ناگهان همه ی شهر راز تو را می دانند ! ] سکوت و خاموشی پیشه کنی بهتر است که راز دل خود را به کسی بگویی و از او بخواهی که به کسی نگوید. [ دائم در اضطراب باشی که راز تو را مبادا فاش کند. وانگهی رازی که  خودت نتوانستی آن را در دل نگه داری، چه طور توقع داری دیگری در دل نگه دارد ؟] ای کسی که عقلت سالم است، آب را از سر چشمه ببند، که وقتی جوی پُر شد دیگر نمی توان آن را بست ! [ از اول به فکر عاقبت کار باش !  از اول حرف نزن ! ] و یادت باشد: سخنی در نهان نباید گفت / که بر ِ انجمن نشاید گفت !

 

ادامه مطلب...

عمارت بادگیر در کاخ گلستان تهران

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: ایران‌شناخت (گردشگری)
منتشر شده در دوشنبه, 29 فروردين 1401 01:03
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 32

عمارت بادگیر که در کاخ گلستان تهران واقع شده‌ است، بین سال‌های ۱۲۲۰ و ۱۲۶۰ به دستور فتحعلی شاه قاجار ساخته شد. مظفرالدین‌شاه قاجار در همین عمارت تاجگذاری کرد.

همه عالم تن است و ایران دل

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: نگاه روز
منتشر شده در دوشنبه, 29 فروردين 1401 01:00
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 26

همه عالم تن است و ایران دل!

مهر شاه سلیمان صفوی

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: تاریخ
منتشر شده در دوشنبه, 29 فروردين 1401 00:57
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 32

مهر شاه سلیمان صفوی بر بالای فرمان وی درباره واگذاری وزارت بیگلربیگی الکاء شیروان به میرزا هدایت‌الله جابری به منظور عمران و آبادی منطقه، رفاه حال رعایا، انتظام امور ایل و قشون و...

شانزده نکته درباره ما و افغانستان

  • پرینت
  • ایمیل
توضیحات
دسته: نگاه روز
منتشر شده در شنبه, 27 فروردين 1401 11:20
نوشته شده توسط مدیر ایران بنیاد
بازدید: 22

حسن انصاری

 

شانزده نکته درباره ما و افغانستان

 

1) اهل سنت افغانستان از حنفيان اند. حنفی ها به دلايل مختلف بيشترين قرابت را از لحاظ کلامی با شيعه داشته اند. در سده های نخستين بيشتر حنفی ها يا معتزلی بودند و يا بر مذهبی نزديک به مرجيان جهمی. اين مذاهب از نقطه نظر توحيد تنزيهی به شيعه بسيار نزديکند.

2) در سده های بعدی هم حنفی ها مذهب ماتريدی را پذيرا شدند. ماتريدی ها از نقطه نظر کلامی نسبت به اشاعره به شيعه نزديکترند. خود امام ابو حنيفه از دوستداران اهل بيت بود و از برخی قيام های علويان حمايت کرد. در چند سده نخست حنفيان بيشترين ارتباط را با زيديه و شيعه امامی در بغداد داشتند.

3)در عصر سلجوقی ارتباط شيعيان امامی و حنفيان ری و جبال و عراق عجم بيش از پيش شد. به نحوی که نويسنده کتاب نقض همواره از آنان به عنوان حنفيان اهل عدل سخن می راند. علمای اماميه در سده ششم ری نزديکترين ارتباط را با حنفيان اين شهر داشتند و حنفيان مجالس منظم دهه محرم را برگزار می کردند.

4)معتزليان حنفی مذهب کتاب ها در فضائل اهل بيت نوشته اند. دليل دوم پيوند حنفی ها با شيعيان امامی زبان فارسی بود. برای قرن ها اين زبان به عنوان زبان فرهنگی و مشترک همه خراسانيان و فرارودان در مجالس وعظ و درس و حتی در نوشته های فقهی و پاسخ استفتائات فقهی از سوی حنفيان به کار می رفت.

5) بنابراين زبان فارسی به عنوان عامل پيوند ميان حنفيان خراسان و شيعيان بود. اين عامل بعدا در دوران سيطره زبان فارسی در شبه قاره و عصر امپراتوری گورکانی که مذهب حنفی مذهب غالب بود خود موجب ارتباط بيشتر شيعيان شبه قاره و حنفيان شد.

ادامه مطلب...

مقالات دیگر...

  1. شاهرخ‌ مسکوب، شاهینِ‌ بلندپروازِ‌ اندیشه ‌و فرهنگ
  2. هدیه ای برای دوستان گرانمایه و بزرگوار
  3. مرزهای ایرانشهر
  4. سفارش شادروان استاد منوچهر ستوده
  5. نشانه ‏های میهن‏ پرستی در نوشته‏ های صادق هدایت
  6. قلم از کف افکند و پر کشید؛ یاد باد استاد محمد حیدری، روزنامه نگار ایران
  7. راه اندازی موزه تمدن ایران به زبان انگلیسی
  8. چکیده‌ی نتیجه‌ی «ویل دورانت» از مطالعه و نگارش تاریخ تمدن بشری
  9. زبان فارسی در بالکان
  10. هم زبانانِ من اند؛ شعری برای ایران از شادروان فریدون مشیری

صفحه4 از252

  • شروع
  • قبلی
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • بعدی
  • پایان