خوشا به حال مردم تبريز
- Details
- Category: شعر
- Published: Monday, 04 August 2014 13:23
- Hits: 1106
ايران وطن من جاودان ماني ، تو چشم و چراغ روزگــاراني ســرزميــن قـــهرمــاناني ، مهـــد شــــيران و دليـــراني
ايران وطن من جاودان ماني ، تو چشم و چراغ روزگــاراني ســرزميــن قـــهرمــاناني ، مهـــد شــــيران و دليـــراني
درست سي سال پيش بود که ايام نوروزي 1346 را همراه خانواده در کرانه هاي مديترانه در جنوب ترکيه گذراندم و از ديدن آثار زيباي يوناني و رومي و بازمانده هايي از عصر هخامنشي لذت ها بردم...
حکومت ترکيه همواره تلاش کرده است تا با انکار نسل کشي ارمني ها، آن را امري عادي در تحولات جنگ جهاني جلوه دهد؛ اما پيگيري سياست نابودي ساختمان هاي تاريخي و فرهنگي تمدن باستاني ارمني ها در اين سرزمين، شاهد استمرار سياست هاي «ترک سازي» حکومت اين کشور ميباشد....
نشست مهرگان روز چهارشنبه 5 بهمن ماه 1390 از نشستهاي ويژه بود و دليل آن حضور ياراني از تبار هم ميهنان شمالي ايران و از كشور برادر تاجيكستان بود.
پايه گذاري نوروز در روزگار جم ويونگهان و کمابيش در سالهاي 9500تا9000 سال پيش از ميلاد مسيح ( 10100 تا 9600 پيش از هجرت پيامبر ، 7500 تا 7000 پيش از ميلاد زرتشت)، مي بوده است....
افغانستان را ميتوان با نيروي نظامي اشغال کرد . اما تاريخ نشان داده است که اين سرزمين را نميتوان به بند کشيد و در زنجيرهاي اسارت نگاه داشت ...
امروزه اين بحث اساسي وجود دارد که زبان مردم آذربايجان چيست؟ و آيا زبان ترکي که امروز زبان غالب اين منطقه ميباشد. جنبه بيگانه دارد يا ..
امپرياليسم آمريکا ، براي تجزيه ي کشورها ، چهره ي خود را زير نقاب تحميل نظام « فدرالي» پنهان ميکند و از اين راه وارد ميگردد . البته پياده نظام و يا به سخن درست تر « ستون پنجم » امپرياليسم آمريکا « يعني روشن فکر نمايان » در اين ميان نقش اصلي را بازي ميکنند ؛ اندکي دانسته و بسياري « جَو زده» .
ملتگرايي، علم شناسايي قوانين و شرايط هستي و سربلندي ملتهاست. ملت، چونان هر موجود زنده، تنها در شرايط ويژه و در پناه نظم و قوانين ويژه، ميتواند باقي بماند.
اخيرا شعر بسيار زيبا و دل انگيزي ليکن سوزناک از يک شاعر ايراني آذربايجاني مقيم آران، به نام عبدل جعفراوف شاماخي، شاعر جمهوري آذربايجان به دستم رسيد که در آران به دنيا آمده و گويا تبريز و تهران و ديگر شهرهاي ايران را نديده و از اينکه اجدادش دويست سال پيش از ميهن اصلي خود ايران جدا شده اند، حسرت ميخورد و آرزو دارد که روزي با الحاق مجدد آن خطه زرخيز غيرتمند به ايران، او نيز به آغوش خواهران و برادران ايراني خود بازگردد...