نامه به وزیر امور خارجه
- توضیحات
- زیر مجموعه: ROOT
- دسته: تازهها
- تاریخ ایجاد در دوشنبه, 13 مرداد 1393 15:20
- آخرین به روز رسانی در دوشنبه, 13 مرداد 1393 15:20
- منتشر شده در دوشنبه, 13 مرداد 1393 15:20
- بازدید: 327
جناب آقاي دكتر علياكبر صالحي وزير محترم امورخارجه جمهوري اسلامي
با درود و آرزوي شادكامي
با تاسف بسيار سخنان جنابعالي را در بارهي حكومت تركيه و عربستان سعودي در روزنامهها خواندم .
جنابعالي ، بدون توجه به مقامي كه داريد و پژواك سخنانتان به دليل مقامتان، كار را به جايي رسانيدهايد كه به تجليل از امپراتوري «خون و وحشت» عثماني پرداختهايد . شما فرمودهايد :
« تركيه كشور قدرتمند و وارث امپراتوري عثماني است كه با نام اسلام
در برابر غرب ايستاده و به قدرتي منطقهاي تبديل شده است .»
( اطلاعات 7/7/ 90 ـر 2 )
رشته و مسير تحصيلات جنابعالي مانند ( بسياري ديگر از دولتمردان) ، « مهندسي » است . از اين رو ، تاريخ نميدانيد يا كم ميدانيد . اين مساله به ويژه براي تصدي مقام وزارت امور خارجه و رياست بر دستگاه ديپلماسي كشور ، نقص بزرگي است.
امپراتوري عثماني ،كمابيش به مدت 400 سال درحال يورش به سرزمين ايرانيان و قتل عام مردم سرزمين ايران بود. بر اثر اين يورش، مناطق كردنشين و ميان رودان ( دل ايرانشهر)، از ديگر سرزمينهاي ايراني نشين ، جدا كرده شد.
با مراجعه به تاريخهاي موجود، اين مساله آشكار ميگردد كه بيشترين قتلعامها در همهي دورانهاي تاريخي، به دست عثمانيها انجام شده است. مفتيهاي عثماني به دستور سلطان اين كشور كه خود را خليفهي مسلمين ميدانستند ، بارها و بارها، فتواي واجبالقتل بودن شيعيان ( ايرانيان) را صادر كردهاند كه شمار اين فتواها، از صد فزوناند.
سلطان سليم عثماني( معروف به سنگدل)، در راه رسيدن به ايران، كمابيش 400 هزار تن از شيعيان را كشت و يا پيشاني آنها را داغ كرد. در نبرد چالدران، ده هزار پياده نظام و نزديك به 27 هزار سواره نظام ايران را به فتل آورد. شهرهاي سر راه تا تبريز را قتل عام و غارت كرد . تبريز، پايتخت وقت را غارت كرد، قتل عام نمود و هزاران زن و مرد و كودك ايراني را به اسارت برد.
پس از آن ، عثمانيها بارها و بارها به ايران يورش آوردند ، سه بار تبريز را اشغال، غارت و قتل عام كرد
ند. در هربار، دهها هزار تن ايراني از زن و مرد و كودك را به اسارت بردند.
همچنين ، چندين بار فرستادگان ايران (سفيران) و همراهان آنان را به قتل رسانيدند، به زندان افكندند و به كار اجباري وا داشتند.
به دنبال فروپاشي دولت صفويان ، عثمانيها ، قفقاز اين سرزمين هميشه ايراني را ميان خود و روسها بخش كردند. آذربايجان ، كردستان، همدان و بسياري از سرزمينهاي ما را اشغال كردند و به شيوهي حسنهي عثمانيها، قتل عام كردند، غارت كردند و هم ميهنان ما را به اسارت بردند. سرانجام با شكستهايي كه نادر شاه بر آنان وارد كرد، براي مدتي به سر جاي خود نشستند ... .
در جريان نبرد امپراتوري روسيه عليه ايران كه منجر به تجزيهي قفقاز شد ، دو بار عثمانيها بر عليه روسها با ايران متحد شدند ؛ اما هر دو بار ، ايران را در ميدان نبرد تنها گذاشتند .
با وجود دو شكست سخت از نيروهاي فتحعليشاه، امپراتوري عثماني با انداختن خود به دامن انگليسها، تجاوز به ايران را پي گرفتند. در مسالهي هرات ، به دستور بريتانيا براي منحرف كردن نگاه ايرانيان از مسالهي هرات، خرمشهر را اشغال كردند و در آن جا نيز به شيوهي حسنهي تركان عثماني، قتل و غارت و تجاوز به نواميس بسيار كردند.
در جريان گفتوگوهاي صلح معروف به ارضروم اول و دوم ، به ياري انگليسها، سليمانيه را از ايران جدا كردند و سپس انگليسها در جريان واسطهگري ميان ايران و عثماني ، شهر خانقين را از ايران تجزيه و به قلمرو عثماني پيوستند و...
سپس عثمانيها ، در نبرد اول جهاني، با پشتيباني و پول و جنگافزار آلمانها ، به ميهن ما تاختند و قتل و غارت و فجايعي را مرتكب شدند كه در بسياري موارد، قلم از نوشتن آن عاجز است و در بسياري موارد ، از بازگو كردن آنها ، شرم دارد.
از سوي ديگر ، استقرار سرفرماندهي نيروهاي زميني ناتو در بندر ترابوزان و نيز استقرار موشكهاي تهاجمي ناتو زير نام « سپر موشكي» در مالاتياي تركيه ، جاي هيچ ترديدي باقي نميگذارد كه حضور ناتو در كنار مرزهاي ايران ، براي رويارويي با چين، هند و يا روسيه نيست ؛ بلكه آماج آشكار آنها ، سرزمين و كشور ما ميباشد. جاي شگفتي است كه با اين وجود، دستگاه ديپلماسي ايران ، به سكوت خود ادامه ميدهد و حتا شما در گفتاري تملق آميز ميفرماييد « تركيه به نام اسلام در برابر غرب ايستاده است » ( همان ) .
جناب آقاي وزير امور خارجه
اگر به طنز، حكومت كنوني تركيه را به خاطر كشتار گستردهي همخانمانان كرد و همباوران علوي ما در آن سرزمين و نيز، ديگر اقليت هاي ساكن اين كشور، يورش نظامي به قبرس و تهديد همسايگان به كار برد زور ( البته زير چتر حفاظتي آمريكا و ناتو) و همچنين امر بري كامل از امپرياليسم آمريكا و دشمني آشكار با منافع ملي ايران را ، وارث امپراتوري عثماني ميناميد ، بسيار بجا و شايسته است . اما به نظر ميرسد كه اين مساله را شما به عنوان يك امتياز مثبت به حساب آوردهايد كه جاي تاسف و تحسر دارد.
امروزه، ديگر هيچ ناظر امور بينالمللي وجود ندارد كه مقاصد اصلي حكومت تركيه را در امربري از آمريكا و ناتو ، نشناسد . چگونه است كه وزارت امور خارجه از اين امر نا آگاه است و يا خود را به نا آگاهي ميزند.
اميدوارم كه دام فريب پهن كرده باشيد، در غير اين صورت بايد گفت كه با اين وزارت خارجه ، آيندهي مبهمي در پيش رو خواهيم داشت .
خواهشمند است اين نامه را سرگشاده تلقي به فرمايند .
تهران ـ 11 مهر ماه 1390
با سپاس بسيار
دكتر هوشنگ طالع